وبلاگ ساناز و شوشو

عاشق همسرم و بچه ام هستم

عشق

ب سوی نور..:))) خودمو دیدم تو آینه..دختری با چشمانی بیخواب .. امروز ی روز قشنگ دیگه بود..بیدار ک شدم ..صورتمو شستم بازم ب دختر رو ب روم زل زدم ..موهایی ک در عین شلختگی ب زیبایی شب بود ...موهامو شونه زدم ..اومدم پیش بابا سلام دادم نشستم و چای خوردم ...صبونه خوردم ...گوشیمو شارژ کردم .... خواب دیدم ...خواب عروسی ...تو بودی و عروست..و منی ک نگاه میکردم ... بیدار ک شدم زل زدم ب صفحه چتم با تو ... چشام رو بستم پنجره رو باز کردم عود روشن کردم از بوش سرمست شدم ..
+ نوشته شده در شنبه 4 تير 1401ساعت 13:38 توسط ساناز |